مردی در کنار رودخانهای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را میشنود و متوجه میشود که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب میپرد و او را نجات میدهد. اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را میشنود و باز به آب میپرد و دو نفر دیگر را نجات میدهد. اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک میخواهند میشنود. او تمام روز را صرف نجات افرادی میکند که در چنگال امواج خروشان گرفتار شدهاند غافل از این که چند قدمی بالاتر دیوانهای مردم را یکی یکی به رودخانه میانداخت!
برخی راهبران و لیدر های سازمانها این گونه عمل میکنند. در این سازمانها به جای درمان ریشه، به کندن برگ های زرد رغبت بیشتری نشان داده میشود. به عبارت دیگر به جای علت یابی و رفع مشکلات، صرفاً به اصلاح آنها میپردازند. آیا بهتر نیست ضمن چارهجویی برای عوارض و مسائل پیشآمده، بر روی علل هم تأثیر گذاشت تا مسئله به طور همه جانبه حل شده و از اتلاف سرمایه ها و منابع با ارزش مخصوصا ریزش جلوگیری شود ؟
مسائل درون سازمانتان را ریشه یابی کنید و آنها را حل کنید ؛ خیلی وقتها کسانیکه وارد نتورک می شوند خودشون نمی دونند چه مشکلاتی دارند و لیدرها با گفتن ایمان داشته باش آنها را تشویق به عبور از مسئله مهارتی می کنند .
این در حالیست که با انتقال دانش یا ملموس کردن چرایی انجام می شود به راحتی مسئله را برای همیشه حل نمود و نگرش انجام دادن را در سازمان ایجاد کرد